معنای رزق
به تمام نیازمندیهایی كه برای ادامه حیات موجودات ضروری است رزق گفته میشود. از آنجا كه خداوند خالق همه موجودات است و ادامه حیات هر موجودی، در واقع خلق مداوم و لحظه به لحظه او است، روزیرسان موجودات نیز خداوند سبحان است:
«و ما مِن دابّهٍ فی الارْضِ إلاّ علی اللهِ رِزقُها وَ یَعلَمُ مُستَقَرَّها وَ مُستَودَعَها كٌلٌّ فی كِتابٍ مُبِینٍ»[1].
هیچ جنبدهای در زمین نیست مگر اینكه روزی او بر خداست. او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را میداند. همه اینها در كتاب آشكاری ثبت است.»
«إنّ اللهَ هو الرّزاقٌ ذو القُوَّهِ المَتین»[2] «خداوند روزیدهنده و صاحب قوّت و قدرت است.»[3]
حتی در آیهای از قرآن، بدیهی بودن روزیرسانی از طرف خداوند همچون سخن گفتن انسان بدیهی دانسته شده است:
«و فی السّماء رِزقُكُم و ما توعَدون ، فَوَ رَبِّ السّماءِ و الارضِ إنّه لَحَقُّ مثلَ ما َانَّكم تَنطِقون»[4] و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده میشود ، سوگند به پروردگار آسمان و زمین كه این مطلب حق است همانگونه كه شما سخن میگویید!.
عوامل جلب رزق و روزی
اولین عاملی كه تأثیر آن در جلب روزی پیداست كار و تلاش و استفاده از زور بازو است.
اما مهم این است كه بدانیم میزان تأثیرگذاری تلاش انسان در جلب روزی، چقدر است؟
واقعیت آن است كه «انسان»، همه كاره جهان خلقت نیست و همه چیز به هوش و تلاش او بستگی ندارد. و از میان عوامل و اسباب بیشماری كه در نظام اسباب و مسببی جهان در كاراند، «هوش و تلاش» انسان جزیی از آن به شمار میرود.
در فرهنگ قرآن، قارون، نماینده انسان متكبری است كه مال و ثروت خود را، حاصل فكر و تلاش خود میداند و از كارگردان هستی غفلت میورزد:
«... قالَ إنّما او تینُهُ عَلی عِلمٍ عندی، أوَلَم یَعلَم أن اللهَ قَد أهلَكَ مِن قَبلِهِ مِن القُرونِ مَن هُوَ أشَدُّ مِنه قُوَّهً و أكثَرُ جَمعاً و لا یُسئَلُ عَن ذُنوبِهِم المجُرِمون»[5] (قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی كه نزد من است به دست آوردهام». آیا او نمیدانست كه خداوند اقوام پیش از او را كه نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند هلاك كرد؟ (و هنگامی كه عذاب الهی فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤال نمیشوند.
حاصل آنكه، جلب رزق و روزی، به عامل و شرایط زیادی وابسته است كه فكر و اراده انسان جزئی از آنها است، به گفته شهریار:
اگر روزی به قدر عقل بودی تمام عاقلان بودند قارون
و لیكن رزق در میزانِ عدل است نه عاقل در شمار آرد نه مجنون
روایات نیز به همین نكته متذكر شدهاند كه هوش سرشار و قوت بازو «تمام علتِ» جلب روزی نیست:
«قال الصادق ـ علیه السّلام ـ : اِنَّ اللهَ تَعالی وَسَّع اَرزاقَ الحُمقی لِیَعتَبِرَ العُقَلاءُ وَ یَعلَموا اَنَّ الدُّنیا لَیسَ یَنالُ ما فیها بِعَمَلٍ وَ لا حیلهٍ»[6] خداوند روزی احمقها را وسعت بخشید تا عاقلان عبرت گیرند و بدانند كه دست یافتن به دنیا، تنها با كار و تدبیر میسر نیست.
ارتباط ضمانت روزی با تلاش انسان
كه تقدیر الهی بر دخالت كار و تلاش انسان در جلب روزی، تضمین روزی او بصورت مطلق و غیر مشروط نیست. بلكه به شرط تدبیر و تلاش است:
«قال علی ـ علیه السّلام ـ : اطلُبوا الرِزقَ فَإنَّهُ مَضمونٌ لِطالِبِه»[7] رزق را طلب كنید، چرا كه برای طالب خود ضمانت شده است.
حداقل تلاش
در دستهای از روایات، ائمه دین، حداقل كار و تلاش انسان را مشخص كردهاند:
«قٌلتٌ لِاْبی عبداللهِ علیه السّلام :أیُّ شیئٍ عَلَی الرجُلِ فی طَلَبِ الرزقِ؟ فقالَ: إذا فَتَحتَ بابَكَ و بَسَطتَ بساطَكَ فَقَد قَضَیتَ ما عَلَیكَ»[8] (راوی گوید) از امام صادق ـ علیه السّلام ـ سؤال كردم: وظیفه بنده در طلب روزی چیست؟ امام ـ علیه السّلام ـ پاسخ داد: «وقتی مغازه خود را گشودی و بساط خود را پهن كردی، وظیفه خود را به انجام رساندهای.»
از جمعبندی روایات مشخص میشود كه وظیفه انسان برای جلب رزق و روزی، خود را در معرض روزی قرار دادن و «طلب» آن است. رزق و روزی، گمشده و یا گنجینهای نیست كه ما مكلّف باشیم به هر قیمتی كه شده آن را به چنگ آوریم و تصاحب كنیم، بلكه مانند جویی روان است كه هركس باید ظرفی بدست گیرد و كنار جوی نشیند و به قدر رفع عطش خود از آن بهره گیرد. ما مكلّف به فراهم كردن «زمینه» روزی هستیم نه «بدست آوردن» آن.
كسب را همچون زراعت دان عمو!
تا نكاری دخل نبْوَدآنِ تو
ازدواج
عده زیادی از جوانان تحصیل كرده، با نشاط و پر توان در جامعه زندگی میكنند كه از سنّتها و عادات و رسوم ملّی و قومی، جای سنتها و دستورات دینی و اسلامی را گرفته است و روز به روز ما را از فرهنگ اصیل اسلامی دورتر میكند.
كار، تلاش و كوشش انسان، «شرط لازم» برای جلب روزی است، گرچه «شرط كافی» نیست و علل و عوامل دیگری نیز وابسته است.
از جمله این عوامل، فراهم نمودن «زمینه اشتغال» و استفاده از توان و انرژی فراوان آنان است. اگر به جوانان توصیه میكنیم كه به كار و تلاش بپردازید و از نیروی دوران جوانی استفاده كنید، به متصدیان جامعه نیز باید توصیه كنیم كه زمینه بهرهبرداری از این نیروی جوانان را فراهم آورند.
قرآن كریم به این نكته اهمیت داده و این نگرانی را از ذهن زدوده است:
«و أنكِحوا الایامی مِنكُم و الصالِحینَ من عبادِكُم و إمائِكُم إنْ یكونوا فُقَراءَ یٌغنِهِم اللهُ مِن فَضلِهِ»[9]
مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و كنیزان صالح و درستكارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود بینیاز میسازد.
در این آیه خداوند وعده داده است كه «زوجهای فقیر» را از فقر نجات خواهد داد. در واقع به آنان توصیه نموده است كه شما به جای آنكه به «فقر و نداری خود» توجه كنید و از ازدواج دست بشویید، به «فضل و دارایی خداوند» بیندیشید و به سوی ازدواج حركت كنید و بدانید كه فقر وعده شیطانی است.
از نُبی[10] بشنو كه شیطان در وعید میكند تهدیدت از فقر شدید
درباره آیه فوق، روایاتی وارد شده است كه كسانی را كه بدلیل فقر و نداری از ازدواج خودداری میكنند، به «سوء ظن داشتن به خداوند» متهم كرده و آنان را سرزنش نمودهاند:
«قال الصادق ـ علیه السّلام ـ : مَن تَرَكَ التَزویجَ مَخافَهَ الفَقرِ فَقَد أساءَ الظَنَّ بِاللهِ عَزّوجلَّ أنّ اللهَ عزّوجلّ یقولُ: إن یَكونوا فٌقَراءَ یُغنِهِم اللهُ مِن فَضلهِ»[11]كسی كه از ترس فقر ازدواج نكند، به خداوند عزوجل گمان بد برده است، زیرا كه خداوند میفرماید: اگر فقیر هستند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میكند.
[1] . هود، 6.
[2] . الذاریات، 58.
[3] . علاوه بر آیات فوق، آیه40 سوره روم، 70 سوره اسراء و 73 سوره نحل به این مطلب اشاره كردهاند.
[4] . الذاریات، 23و22.
[5] . قصص، 78.
[6] . بحارالانوار، ج103، ص34.
[7] . بحارالانوار، ج77، ص421.
[8] . فروع كافی، ج1، ص350.
[9] . نور، 32.
[10] . كلمه نُبی به ضم نون در تمامی مثنوی به معنای «قرآن» است.
[11] . تفسیر نورالثقلین، ج3، ص597.
نظرات شما عزیزان: